انتخابات جمهوري آذربايجان و محو تالش!


انتخابات جمهوري آذربايجان و محو تالش!

سومين دوره انتخابات رياست جمهوري آذربايجان بعد از مرگ حيدرعلي اُف با پيروزي سومين بار فرزندش الهام علي اُف به پايان رسيد. در اين خصوص مي خواستيم مطلبي را قلمي نماييم ، اما ديديم كه افكار عمومي از كنارش گذشته و داده هاي ارايه شده با تنوع خاصي در دسترسي آنهايي كه اين موضوع را دنبال مي نمودند قرار گرفته است . و اگر زياده هم به اين مسئله پرداخته شود اصل سوژه ، لوث خواهد شد و از طرفي هم نمي توان چشم و گوش بسته از كنارش كه به تالش بر مي گردد گذشت.

با توجه به احساس مسئوليتي كه نسبت به اين واژه داشته و داريم نياز است به يك نكته حياتي اشاره نماييم و آن اينكه چگونه با گذشت زمان تالش دارد همچون شمع مي سوزد و قطره قطره فرو مي چكد و محو مي گردد. و با فرو چكيدن هر قطره اش ، آن مقدار كورسو نيز در حال خاموشي ست.

بگذاريد با تمثيلي ساده و عوامانه و يا به زبان ساده كوچه بازاري از كنار اين موضع بگذريم. سؤال مي شود، چگونه است سه دوره انتخابات رياست جمهوري در آذربايجان برگزار شد و هر سه دوره هم يك كانديدا برگزيده مي شود؟‌ كه آخرين آن با آراء 85درصدي روبرو شده است و جالب اينكه با حضور ناظريني از كشورهاي خارجي از جمله ايران اين مهم به انجام رسيده و همه متفق القول اند كه در اين انتخابات هيچ تقلبي صورت نگرفته است ؟حال چرا مردم آن ديار به استقبال نامزد برگزيده شان رفتند ، جا دارد با همان زبان عاميانه به گذشته برگرديم و خودمان را به جاي تالشان آنسو قرار دهيم .

همه ي ما مي دانيم كه در جنگ ناخواسته ي تحميلي ايران عراق سراسر جوانان و از آحاد ملت براي دفاع از ميهن به خط مقدم جبهه ها رفتند تا از خاك كشور عزيز مان دفاع نمايند كه در بين شان مردم ،‌ خصوصن جوانان غيور تالش نيز حضور داشتند براي دفاع از حيثيت انساني شهيد شدند ،‌اسير دادند ،‌جانباز شدند و... آيا غير از اين بود كه براي حفظ تماميت ارضي كشور جنگيدند؟

در عوض گروه هاي تندروي سياسي هم بجاي درك كردن نام وطن در دامن دشمن غلطيده و حتا تُن صداي تالشان سرافراز را سنگر به سنگر در اختيار دشمن قرار مي دادند تا بقول خودشان خوش خدمتي ـ كه غير خيانت نامي نمي توان برايشان قايل شد ،‌ به ايادي استكباركرده باشند.با همه توان و فضايي كه امپرياليزيم و استكبار جهاني براي شان فراهم كرده بودند چگونه فرو ريخته شدند و حتا در ميان هواداران خودشان نيز ريزش كردند .

تعجب بر انگيز اينكه گروه هاي سياسي همدست شان نيز كه با نظام جمهوري اسلامي مشكل داشتند از اين گروه معاند خرده گرفتند ؛ مگر مي شود خود را دراختيار صدام حسيني قرار داد كه بزرگترين فاجعه بشريت را بعد از هيروشيما و ناوازاكي كه همان بمباران شيمايي حلبچه باشد از خود بجاي گذاشت و بعد ادعاي آنچناني نمود؟! حال تجاوز به كشور همسايه جاي خود دارد!.تا جايي كه حتا آمريكا كه خود مسبب اصلي اين جنگ بود به انزجار از آنها بر خاست و اين گروه معاند را آنچنان در دايره تنگنا قرار داد و با بهره كشي از آنها ـ‌و امروز سرنوشت شان بجز آواره گي و نابودي به چيزي شباهت ندارد.

حال باز گرديم به اصل قضيه و تمثيلي كه تالشان آنسو را شامل مي شود  و اين تشبيه را به آن ژنرالي كه به تازه گي از اروپا به دامن دشمن درجه يك جمهوري آذربايجان پناه برده ، تا بتواند در تبليغات كذايي انتخابات رياست جمهوري آذربايجان همان نقشي را ايفاء نمايد كه گروهك معاند در عراق بازي كردند . آيا مردم همان منطقه كه تالشان باشند جز رأي دادن به الهام علي اُف چه راهي را مي بايست انتخاب مي كردند؟! چه نور اميدي از اين سركرده در دهه 90 ميلادي ديده بودند تا از رأي دادن الهام علي اُف  سر پيچي نمايند؟

اگر رأي نمي دادند دشمن به حساب مي آمدند و امروز كه رأي دادند مي بايست از كنار اين سركرده يي كه دو دهه ي قبل ادعا نمود «من به جنگ با دشمن رفته ام »‌و امروز به دامن همان دشمن آويخته تا از هجمه ي همان دشمن به ضرر كشورش استفاده سياسي نمايد چگونه بگذرند ؟!مثلن اگر تالشي خواست به نانوايي برود و شاطرش تُرك زبان باشد همين سؤال را از اوبپرسند و آن تالش مورد نظر چه پاسخي به شاطرتُرك زبان خواهد داد؟

اين مثال را براي آن دسته از جوانان تالش زديم كه قلم خود را هزينه جرايد منطقه مي نمايند .از سردبير همان جريده يي كه به دامن يك غير تالش غلطيده كه با عملكردش تالش را به انقراض كشانده سؤال نمايند با همان قلم تالشي شان بنويسند و بپرسند ، تجزيه و تحليل نمايند اگر در جريده هم سانسور شد در تارنماي خودشان انعكاس دهند و يا در جرايد گيلان بازتاب دهند ، مگر مي شود براي مطالبات اجتماعي مان از دشمن كمك بگيريم ؟ و آنگاه خود را مدافع كشور بدانيم !به زعم نگارنده اين ساده ترين تحليلي ست كه مي توان آنرا قلمي نمود .

در زاويه ي ديگر ،‌اگرخاطر مبارك خوانندگان مانده باشد در همان فضاي مجازي خبر رفتن سرهنگ علي اكرم اُف به كشور همجوار كه هنوز صحت و سُقم آن مشخص نيست منعكس مي شودو يكي دو ماه قبل باز خبري را يكي از جرايد محلي كه متاسفانه نام تالش را نيز به يدك مي كشد به نقل از دختر خانمي آن هم به نقل قول از فيس بوك كه علي اكرم چنين كرد و عباس اُ ف چنان و اين جريده نيز به روايت همان خبر فيس بوكي به اصطلاح سياسي را بازتاب مي دهد . بي آنكه بداند اتكا نمودن به اخبار فيس بوكي چه انعكاسي دارد و يا دريابد كه خود و جريده اش در اختيار يك غير تالش قرار گرفته كه حتا توان تحليل كردن اين قضايا را نداردتا براي خوانندگان همان جريده اين رفت و آمدهاي مشكوك را كالبد شكافي نمايد در آينده چه هزينه يي خواهد داشت !

جالبتر از همه در نوشتار قلمي اش نيز مشخص گرديده كه شايد در هفته چند صفحه اخبار، كتاب و كلن جرايد را نمي خواند تا از فضاي پيرامونش باخبر گردد. كه اينگونه به داوري از همان شخصي كه مطمئنن بعد از انتخابات باكو به بن بست خورده و چون به نام تالش خواسته تنها نام اش در آن كشور بر سر زبان ها بيفتد حال با چه قيمتي كه بر مي گردد به خود نوشتار گذشته ي همين جوان سردبيري كه در يكي از شماره هاي دوره جديد آورده :«... نكند فردا مرا نيز همچون ... متهم كنند كه دخالت...»تا با جنجال سازي هاي كاذب تنها نام و شهرت شان را برجسته نمايند . بي آنكه دريابند هر يك از اين هجمه ها و حركات به سرنوشتي دچار مي گردند كه همين مردم تالش جمهوري آذربايجان دوشادوش ديگر اقشار آن كشور به پاي صندوق هاي رأي رفته تا به نوبه خود سهمي در اين حركت سياسي داشته باشند.

ياد ما كه نرفته است حتمن ياد تالشان اينسو خصوصن خوانندگان جريده منطقه هم نرفته است كه قبلن در همين تارنما نوشتيم كه تركان با سعه صدر به تالشان آنسو مجوز جريده و يا NGO دادند و بعد با عملكرد تجزيه طلبانه شان از رئيس جمهور كشور همسايه (كه كشور ايران باشد) طلب كمك مي نمايند بي آنكه رونوشتي از آن نامه را در «دفتر»ي آرشيو نمايند تا دوفرداي ديگر بدانند كه در گذشته چه نوشته اند ؟ و هم چنين دريابند كه در پارك ها نمي توان انديشه ايي را در قالب يك قوم هدايت نمود و يا در آينده اگر خواستند قدم هاي سياسي بر دارند حداقل جاي پايي كه مي گذارند بشناسند كه آيا اين خاك وطن است يا خاك دشمن؟ و سرنوشت اش آنگونه رقم مي خورد كه تالشان آنسوي مرز در انتخابات جديد به رُخشان كشيدند .

 بقول شاعر :

آن كه ناموخت از گذشت روزگار    هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار

 

 


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: